روز به روز دارم بیشتر به این نتیجه می رسم که از خابگاه خوشم نمیاد و خابگاهی بودن سخته --___--

خوشبینی  و تغییر زاویه ی دید '_' و این چرت و پرتا رو که کنار بذاریم واقعن سخته

دبیرستان ک بودم واسه یک شب خابگاه بودن ذوق مرگ میشدم ولی حالا بعد از یک سال خابگاهی بودن اصلا احساس خوبی بش ندارم. گاهی وقتا خوبه ها.ولی کلا نمیارزه.

زندگی با 500 تا دختر دیگه خیلی مسخرس واقن

اونم تو یه اتاق 16 نفره

قبلنا با خودم میگفتم چقد خوب میشدا اصن جنس مذکری وجود نداشت اما الان کاملا میگم که غلت گفتم

چقد خوبه ک مذکرا هم هستن 

دنیا رو از یک نواختی در میارن

مرسی ک هستی +__+ ♡


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها